Wednesday, January 31, 2007

و خداوند آنسه را آفرید .... دفتر هشتم


و آن روز آنسه (ع) در اتاق خویش بنشسته بود و با پنج نام بر خود دشنام می داد و با پنج دیگر از خود دفاع می کرد و بر دشمن فرضی پیکارها می نمود که ابلیس بر وی نزول بکرد و او را در قالب خر به سخن بیامد که (( هین ای آنسه ! چه بنشسته ای که زمان آن را فرا رسید که دشمنانی واقعی بیابی و آنان را مبارزت نمایی و زان پس پیکار انسانها را نظاره گر شوی . برخیز که گوگوش را کنسرتی در پیش است که در آن مهرداد او را همراهی کند و ما حیلتی بکردیم که آن دو کنسرت گزار این برنامه را ممانعت نمایند و نیز جنگی تمام عیار آنان را ترتیب خواهیم داد که پارسیان انگشت بر دهان شوند . این فرصتی است تورا که اینان را مطلق فرمانروایی به دست آری و غنیمتی است ما را که از او که روح خود بر ما نفروخت انتقام گیریم و نیز اقبالی است بر مهرداد که خود را بر همگان قهرمان جلوه دهد و گوگوش را اعتماد به دست آرد که در آن حکمتی است که کس نداند و ما نیز بر تو آشکار نخواهیم ساخت. برتو باد که بر مهرداد نفوذ نمایی و او را دل به دست آری و رسیدن به این هدف را باید که نخست گوگوش لاو را فرمانروایی به دست گیری که آن دروازه ی دوستی با مهرداد را جواز عبور است . اینک رو و ماموریت خویش به انجام رسان که مادر چون تو نزاده و گر پروردگار ابلیس را جان بگیرد ما را جانشین تویی ))..... و آنسه (ع) ده نام دیگر بساخت و با آن بر گوگوش لاو وارد گردید و ماموریت جدید خویش آغاز نمود و این حجتی بود بر انسان که بر دانایی او ایمان آورد و چون انسان آن نکند آنسه برآنان خشم گیرد وآنان را روزی صد بار بکشد .... زان پس آنسه (ع) ده روز و ده شب بیدار بماند و با نام خویش نامه ها نوشتن بکرد و بر دیگر هنرمندان در گوگوش لاو ناسزا بگفت و در تاجیکستان فحش ها بداد وآن نامه ها را بر دوستداران آنان نیز روان نمود و هواخواهان آنان را خشم بر انگیخت . و از آن میان بیشترین ناسزا را بر شهره بگفت زان روی که او را وب مستر شمیلا بود و آنسه او را بسیار پای نزاع یافته بود ... چو هواخواهان دیگر هنرمندان دشنام های آنسه بشنیدند برآشفتند و جملگی در گوگوش لاو عضو گردیدند و آنسه را پاسخ بدادند . اینک آنسه با آن بیست نام وارد بگردید و با ده از خود دفاع نمود و آنان را فحش بداد و با ده دیگر به خود ناسزا بگفت و آنان را حمایت بکرد و بدین روی گوگوش لاو بیاشفت .... چو ناسزا در گوگوش لاو بالا گرفت و فحاشی در آن رواج بیافت آنسه (ع) پلنیرو را نامه ای بنوشت و او را بگفت : ((ای پلنیرو که گوگوشیان بر تو فخر فروشند و من نیز از دوستی با تو بر خود ببالم ، زان چه روی گذاری اینان بر یکدیگر در این مکان مقدس ناسزا گویند که من از شکسته شدن حریم خانه در خلوت خویش گریه ها نمایم و از دشمنی انسانها با یکدیگر غمین شوم و گر کسی تو را دشنام دهد مرا بیازارد . بباید که چاره ای بیندیشیم و گروه را فیلتر نماییم و مدیر بگماریم و تو خود از همه بهتر می دانی و داناتری )).... پلنیرو که چنین بدید تفکری بکرد و او ناسزا گویی را آن هنگام که از زبان کسی غیر از خویش جاری گردد بسیار نکوهیده می دانست و دشنام دیگری را تحمل نداشت . زین روی بر گروه فیلتر نهاد و آنان راعلام نمود : ((عزیران من ، روزگار مرا به فیلتر گذاشتن بر این گروه اجبار نموده است و گریزی نیست جز آنکه گوگوش لاو را مدیری باشد که شبانه روز اینجا را مراقبت نماید تا نامه های اینان که فحش دهند بر گروه وارد نگردد . از آنجا که این مدیر می باید بر گوگوش جهد بسیار نماید و بی خوابی ها کشد و زمان ها در پیکار با دشمنان صرف نماید و من در عمر خویش کس به جنگندگی آنسه ندیدم ، آنسه را پیشنهاد دهم )) ... و گوگوش لاو جملگی بر مدیریت آنسه توافق بداشتند که همگان را عقیده آن بود که آنسه یک نفر کار صدها تن انجام دهد و شبانه روز در شبکه گروه را مراقبت نماید و بر جام های جهان نما مداوم روی خط بیاید و هنرمندان را تماس گیرد و در هر یک روز کار یک سال همه ی آنان را با هم انجام دهد ... و بدین سان آنسه (ع) گوگوش لاو را فرمانروایی در دست گرفت و همگان را نامه روان نمود و فرمانروایی خویش بر این گروه اعلام بکرد و تا آشکار شدن خبر کنسرت در رسانه ها شرایط مهیا نمود و آرام در انتظار بنشست
.......

11 comments:

Anonymous said...

yadame....

Anonymous said...

in olaghe cheghadr naze . heyfe oftade daste aanseh.

Anonymous said...

ye nazar daram ye ax vaghi age az in anse dari bezar

Anonymous said...

میگم خوبه الاغه دسته انسه سکته نمیکنه از ترس اخه انسه رو هرکی ببینه سکته میکنه!!!اخی طفلکی الاغه

Anonymous said...

همانا که این خر نیست مگر ابلیس لئیم که سعی بر فریفتن آنسه دارد و چه باک که
انسه خود بر تمام شیاطین استاد است و کسانیکه باور ندارند نابود شوندگانند در سه سوت

Anonymous said...

ميخوام يك چيزي بهتون بگم به نظرتون گوگوش اصلا ارزش مبارزه كردن داره گوگوش ديگه اصلا محبوب نيست چرا اين قدر براش وبلاگ ميزنيد من كه ديگه نديدم كسي از گوگوش خوشش بياد در راي گيري سايت ايران فرم هم نفر چهارم شده واقعا حيف كه بخواهيد مبارزه كنيد والا بياين فن شهره بشيد هم محبوب تره هم اخلاقش بهتره هم اينكه دشمن نداره خوشگل ترم هست آخه گوگوش ديگه از مد افتاده
يك موقع به من نگيد آنسه

Anonymous said...

Age an3 mikhast khodesh in matno beneviseh migoft:

Va Aanseh khodavand ra aafarid!!!

Anonymous said...
This comment has been removed by a blog administrator.
Anonymous said...

و دیگر هنرمندان هر یک چنیدن نفر را ماموریت بدادند که در گوگوش لاو و دیگر وبگاهها بچرخند و بر آنان خبر آورند و آنان خبرها بر آنان ببردند و جملگی بر رفتارهای آنسه و پلنبرو و نیز شهیار و تاجیکیان بخندیدند و آنچنان آنان را اعتماد به نفس بالا گرفت که گوگوشیان را بگفتند گر خواهید از نیرنگهای آنسه و فحش های شهیار خلاص گردید بر هنرمند ما ایمان آورید که دیگر جا خبری از این اشخاص نیست و کس کسی را بی گناه به فحش نکشد و در هوا دشنام ندهد ... و بر ما مباد که فحش شنیدن از دیوانگان و مکاران هواخواه و دوست گوگوش را بر تشویق بی هنران حسود بد صدای نازیبا ترجیح ندهیم و هرقدر التماس نمایند ما بر آنان وبگاهی نخواهیم ساخت که وبگاهی با عظمت تنها گوگوش را سزاست و بس

Anonymous said...

موافقم
....و آنسه خداوند را آفرید
!!!!!!!!!!!!!!

Anonymous said...

har ki fohsh bedeh badeh. farghi nadareh anseh basheh ya pulniro ya shahyar ya tajikestan . vali vaghti kasi ke fohsh ke mideh mesle anseh fetratesh ham palid basheh adam tasof mikhodeh va be gholeh shoma oon ensan nistan anseh hast.