Wednesday, February 14, 2007

و خداوند آنسه را آفرید .... دفتر یازدهم


و آنسه (ع) گوگوش لاو را تک به تک ، در خفا ، ز دوستی خویش با گوگوش داستانها ساخت و بر مهرداد نفرین ها نمود . ولیک بر نزدیکی با مهرداد در گوگوش لاو دیگر گونه نامه روان می نمود و آنان نیز بر او هیچ خرده نگرفتند که وی را با گوگوش نزدیک می پنداشتند.... و آنسه گوگوش لاو را بگفت : (( ای دوستان خردمند من ، اینک که گوگوش را کنسرت در " قمار شهر" برگزار گردید ، راحتتر توانیم دوست و دشمن را شناسیم . دیدید که گل بانوی ما را خاموش بساختند و او را هیج یک از همکاران یاری ننمود حتی شهیار که او در روز کنسرت به دنبال نیکا می بود و این را مهرداد هنگامی که با او تماس نمودم مرا بگفت . و به راستی که تنها مهرداد گوگوش را حمایت کند و ما باید که او را پشتیبان باشیم و بر راهی بر حل مشکل آواز خوانی گوگوش چاره اندیشیم )) ..... و گوگوش لاویان بر باز نمودن گره از رشته ی گوگوش شور بکردند و سرانجام طوماری بنوشتند و در جمع آوری امضا بر آن اهتمام نمودند ، ولیک هر چه سعی بکردند بیش از سه هزار امضا جمع نگردید و آنان نمی خواستند با آدرسهایی غیر واقعی امضا نمایند که گر روزی آن بررسی می گردید بر ساختگی بودن آدرسها رسوا می گشتند..... زین روی گوگوش لاویان بر دیگر وبگاهها نامه روان نمودند و آنان را بر این امر مدد بخواستند و آن وبگاهها جملگی به یاری شتافتند مگر تاجیکستان که آنان را در روز پنجاه بازدیدکننده می بود و گوگوش لاو را بگفتند که ما را وظیفه ی حرفه ای اجازه ندهد که نام آن دو کنسرت گزار بر وبگاه خویش بگوییم و بر سخنان گوگوش در آن روز گزارش نویسیم و او را در این امر حمایت نماییم .... چو گوگوش لاو هر چه جهد نمود بیش از سه هزار امضا جمع نگردید، در فکر چاره افتاد و آنان را شخصی به نام فرزانه چاره ای بیافت که ملایک در آسمانها حیران گشتند و او روشی ابداع بکرد که در یک ثانیه آدرسی حقیقی پدید بیامد و پس از امضا در طومار آن از بین برفت و آدرسی دیگرایجاد گشت. و گوگوش لاویان با آن روش در یک هفته پانزده هزار امضا جمع نمودند که جملگی را آدرسی حقیقی می بود و بر هر امضا نامه ای بر تایید بیامده بود ..... چو تاجیکستانیان ز فرمان آنسه سرکشی نمودند و گوگوش را دردسر هیج نگفتند و گوگوش لاو را طومار درج ننمودند ، آنسه بر آنان خشم گرفت و بر مهرداد شکایت ببرد و مهرداد بر آنان نامه ای نگاشت و دستور گذاشتن طومار بداد .... چو تاجیکستانیان مهرداد را فرمان گرفتند ، طومار را در وبگاه نهادند و آن پانزده هزار امضا بر خویش نسبت بدادند و آمار خویش صد هزار اعلام نمودند که گرچه خلایق زین نیرنگ بر آنان بخندید ولیک آنان را جایگاه نزد مهرداد محکم گشت ..... و آنسه آنان را خشم گرفت و گوگوش لاو را بر دشمنی با آنان تشویق نمود و تاجیکستانیان نیز که بر فریفتن مهرداد موفق گردیده بودند دیگر آنسه به کارشان نمی آمد و او را در وبگاه خویش بدون بردن نام دشنام بدادند که آنان را حرفه ای گری هرگز اجازه ندهد مردم را نام بر وبگاه خویش به دشنام درج نمایند و آنان هرگز بر آمار خویش بر مردم نیرنگ ننمایند و کس را دستور بر نوشتن چیزی نگیرند و دیگری را بر نزدیک گشتن بر گوگوش پاچه خواری ننمایند و دیگر وبگاهها را فحش ندهند و آب گلالود را مار ماهی صید نکنند..... وزان پس گوگوش لاو بر تاجیکستان بخندید و آنان را ((جیکجیکستان)) بنامید که نه ایرانی می بودند و نه تاجیک. در انسانیت نیمه و بر آنسگی ناتمام . و همانا (( به مار ماهی مانی . نه این تمامی نه آن . منافقی چه کنی ؟ مار باش یا ماهی )) ..... و گوگوش لاو پانزده هزار امضا گوگوش را جمع نمود و آنسه آن را بر حساب خویش به مهرداد گزارش بداد و تاجیکستان بر جمع آوری آن جیک جیک بکرد و گوگوش لاویان را استهزا سبب گردید. آنسه بر تاجیکستان خشم گرفت و تاجیکستانیان بر مهرداد نزدیک گشتند و بر آنسه دشنام بدادند و او را به بهانه ی سخنان ناشایست از وبگاه خویش بیرون بینداختند و از آنسگی خویش خروج نمودند و "خوارج" بگشتند ..... و اینک آنسه (ع) قسمتی از آن ماموریت خطیر به انجام رسانیده بود و خویش را و ابلیس را و خر را قهوه ای بریخت و در آرامش ، بر گوی شیشه ای ، نزاع انسانها تماشا نمود ..... لحظه ای سکوت ... کس قهوه را ناگهان سر کشید ..... دیگر بار سکوت .... ابلیس را یک نقشه در اندیشه .... آنسه را آن لبخند بر چهره ..... و خر را این سخن در سینه :: همانا که ما در دیار خویش خر در خر بسیار دیده ایم ولیک انسان در انسان را حکایتی دیگر است
............

18 comments:

Anonymous said...

یعنی آنسه واقعا دوست گوگوش نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدااااااااااااااااااااا
احساس کردم اون خر تو کاریکاتورها منم که حرفهای هر کی از راه رسید باور کردم
با این حساب این گوگوش نیست که به ما فحش می ده ؟؟؟؟؟؟

Anonymous said...

دوست عزیز، اون خر تو نیستی . ما از کجا باید میدونستیم ؟ این خر به چشم خودش داره همه چیزو میبینه ولی ماکه نمیدیدیم . این خر اونهایی هستند که رفتارهای آنسه و تاجیکستانو دیدن و به نفعشون نبود چیزی بگن

Anonymous said...

بسیار زیبا

Anonymous said...

میشه یکی واسه من بگه آخرش آنسه دوست خواهرزاده ی گوگوش و فامیل خونواده ی نامادری گوگوش هست یا نه ؟ و آیا این که میگفت از سه طریق با گوگوش تماس داره و با اون مصاحبه کرده درسته یا نه ؟ ممنون

Anonymous said...

وای بر شما که اینچنین بر انسه ع دشنام میدهید خدا ببخشتتان
مگر نمیدانید انسه از کائنان بزرگ است؟
خجالت بکشید پیرزن های الزایمری و بچه های دبیرستانی چطور بود؟

Anonymous said...

نه بابا آخه گوگوش جان فاميل مثل اين ميخواد چه كار اون هر سؤالي كه داشت از مهرداد ميپرسيد بعد ميگفت من از گوگوش پرسيدم

Anonymous said...

بابا اگه انسه فامیل گوگوشه منم فامیل گوگوشم منهم همسایه دیوار به دیوار گوگوشم هرچی سوال دارید بگید من از گوگوش جون بپرسم اتفاقا دو دقیقه پیش گوگوش امجا بود الان رفت
سلام رسوند به همتون
از این به بعد هرچی سوال دارید بپرسید
اگه انسه با گوگوش تلفنی حرف میزد من همین الان میرم در خونه گوگوش من نزدیکترم چطوره؟

Anonymous said...

بعدشم الهی من بمیرم واسه گوگوش نامادریش کتکش میزده الهی تیکه تیکه بشه اگه انسه از فکو فامیلای نامادری گوگوش باشه خودم خفه اش میکنم خالی میبنده مثل سگ

Anonymous said...

bacheha, midoonam hamatoon az anseh cheghadr asabani va motenafer hastin vali khahesh mikonam dar moredesh moadabanehtar sohbat konid. ma ke mesle khodeshoon nistim ????

Anonymous said...

موافقم ، ما که نمیخوایم شبیه آنسگان باشیم پس نباید کارهایی که اونا می کنن رو انجام بدیم . فحاشی و هرزگی کار و صفت آنسگانه و ما که نمیخوایم شبیه اونا باشیم نباید بد حرف بزنیم حتی در مورد اون آنسه

Anonymous said...

دقیقا درست می گید . ما حتی نباید درمورد این آنسگان کلمه های حتی به ذره بد به کار ببریم اگر که از کارها و رفتارها و فحش های شهیار ، تاچیکستان و آنسه نفرت داریم . بذارید خودشونو بکشن هر چی خواستن بگن ما هیچی نمی گیم

Anonymous said...

چقدر من از این عبارت(آنسگان)خوشم اومده،بجای بدکرداران و بد گویان و بد اندیشان میگیم (آنسگان)درست نقطه مقابل انسانها! خیلی عبارت با حالی شده

Anonymous said...

are digeh . jalebish be hamineh . hakhanseh kie ke injoori minviseh?

Anonymous said...

مهم نیست که هخانسه کیه،مهم اینه که چی میگه. حرفی که هخانسه میزنه به ما نشون میده که چطور بعضیا از احساسات و عواطف مردم سو استفاده میکنن و چطور حقیرانه خودشونو بالا میکشن

Anonymous said...

منم دلم می خواد بدونم این کیه که اینجوری می نویسه ؟ باید تجربه این کار رو داشته باشه

Anonymous said...

nabayad az googooshlove bashe. hamchin kasi oonja nadashtim. shayad ye nevisandast ke etefaghi oomad googooshlove va hala dare har chi dide minviseh? be ghole sheida che farghi mikone . mohem ine ke hame in chizha ro didim va yademoone.

Anonymous said...

کاریکاتورهایی هم که میکشه فوق العاده جالبه . با شما موافقم که یه حرفه ای داره این وبلاگ رو اداره می کنه ؟ ولی آخه کی ؟ کارهاش منو یاد نیک آهنگ کوثر و ابراهیم نبوی میندازه ! ولی اونا مگه تو گوگوش لاو عضو بودن؟؟ کلا کار بی اندازه حرفه ای و زیبایی داره انجام میشه هر کی که هستند

Anonymous said...

منم می خواستم بگم . فکر کردم شاید درست نباشه . نوشته هاش دست کمی از ابراهیم نبوی نداره . پارسال یه بار تو آپادانا ابراهیم نبوی اومد و یه حرفهایی زد که شبیه همین چیزا بود . ولی از طرف دیگه با عقل جور در نمی یاد که بگیم تو گوگوش لاو بوده و ایمیل ها رو خونده و حالا داره می نویسه . بیکار که نیست ؟؟؟؟